ღ.•**•.خاطــراتــ سوختــه.•**•.ღ







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





آخرین حــــــــرف

جدایی



قلبم را شکستی اما صدای فریادم را نشنیدی!

چه بی صدا شکست قلبی که عاشق تو بود....

چه بی ریا گذشت لحظه هایی که به عشق تو بود...

قلب شکسته ای را که زیر پاهایت بود را ندیدی,

صدای شکستن قلبم چه بی صدا بود!

صدای ناله ی دلم چه بینوا بود,

درد و دل های نا گفته در دلم چه بینوا بود...

قلبم را به بازی گرفتی اما نمیدانستی که بازی سر شکستن دارد!

چه با هیاهو به قلبم امدی و چه آرام از قلبم رفتی

هنگام آمدنت عاشقانه با من درد و دل میکردی و هنگام رفتنت تنها با یک سکوت به صدای گریه هایم گوش میکردی!

تصویر رفتنت بر روی قلب شکسته ام نقش بسته و

آواز رفتنت در فضای غمگین صحنه ی عشق پیچیده....

آنگاه که صحنه ی عشق خالی از تصویر توست,دل من در پی فرار از تنهایی ست!

باور میکنم که اسیرم اما این بار اسیر تنهایی!

اما باور نمیکنم که رفته ای و بار سفر را بسته ای و شعر جدایی را برام نوشته ای و لای کتاب قصه عشقمان گذاشته ای!

چه قصه تلخی بود,قبلا آن را خوانده بودم اما باور نکرده بودم

نمیدانستم سرنوشت ما مانند یک قصه ی تلخ است....

قلبم را شکستی اما رنگ التماس چشمانم را ندیدی,آن شعر عاشقانه ای که به عشق تو سروده بودم را نخواندی!

صحنه ی عشق را خالی کردی و تصویر رفتنت را همراه با یک قلب شکسته جا گذاشتی!

عشق اول برای همیشه مرد...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:14 | |